افتاده به جانم

ساخت وبلاگ

بسم الله الرحمن الرحيم


 


 


افتاده به جانم ... 


افتاده به جانم درست مثل بغض سنگيني که مدت هاست بر دوشم سنگيني مي کند و به هر سو کوله پشتي ام شده ...


کوله پشتي ام استاندارد نيست ... وزنش زياد است ... بقدر تمام اين سال ها در جانش ريخته و ريخته و ريخته و حالا ، آنقدري سنگين شده که نمي شود بلندش کرد ... 


بايد کشيد ... بايد کشيد ...


بايد  او را کشيد ...


بايد از او کشيد ...


بايد درست مثل وزنه اي آويخته به پا روي زمين رد همراهي اش را نظاره کرد ،


بايد ميل وصلش به زمين را درست در لب پرتگاه زمين ، به تنهايي با جاني نحيف ، روي دست هاي آويزان به تنها شاخه ي اميد ، رو به بالا کشيد ... 


افتاده به جانم ...


يک ميل عجيب تمام شدگي ...


عميق ...


شديد ...


درست مثل خواب شيرين ٍيک صبح دلتنگ بهاري ... 


ــــ


#س_شيرين_فرد

عاشقي...
ما را در سایت عاشقي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5rosesoratid بازدید : 124 تاريخ : دوشنبه 1 خرداد 1396 ساعت: 10:02