ميل شديد و عجيب

هو الرحمن

اصلا مي داني چيست ؟!

تمام زن ها

ذاتا خياط آفريده شده اند ...

اصلا از همان روز که خدا روحش را به جان زن دوخت ؛ فطرتشان قرين شد با يک جور زنانگي خاص ... 

آن ها خوب بلدند تا شادي هاشان را وصله پينه کنند ،

غم هاشان را بشکافند ،

اشک ها را درز بگيرند و الگو بکشند بر پارچه ي زندگي ...

آن ها خوب مي دانند تا چطور متر را دست بگيرند که لبخندشان قواره ي تن روز شود و چطور اشک هاشان برازنده ي تن سياه شب تنهايي شود ...

آن ها ...

حالا هم

يک جور ميل عجيبي افتاده به جانم ..

شديد ...

عميق ...

يک ميل عجيب ساده ي پيچيده ...

يک ميل دلتنگ ٍ کوک زدن ...

بر پارچه اي سفيد ...

نه به سفيدي زندگي ...

اما سفيد ... 

بي واهمه ي آنکه سر بلند کني و پارچه ي سفيدت را ، سرخ خون زخم خوردن ها ببيني ... 

يک ميل عجيب به گل دوزي ...

يک ميل عجيب به گل هاي صورتي رنگ نخ هاي ابريشم ....

يک ميل عجيب به سوزن زدن ...

به آنکه دست هايت را تکان دهي و مدام سوزن فرو کني ، سوزن فرو کني و دو سر لحظه هاي جدايي را به هم بدوزي ...

دو سر دلتنگي ها را بگيري و بشکافي ...

صدايم مي لرزد ...

دست هاي مي لرزد ...

زانو هايم مي لرزد ... 

زندگي هميشه پر بوده از اين ميل هاي شديد و عجيب دست نيافتني ... !

ـــــ

#س_شيرين_فرد